یار مجنون
بسم الله
بعضی وقت ها اینقدر بغض گلوی آدمو فشار میده..که دوست داری خفه بشی ولی این دردو تحمل نکنی
بعضی وقت ها اینقدر دلت میگیره اینقدر دلت میگیره اینقدر دلت میگیره که هیچی نمیتونه بازش کنه
بعضی وقت ها دوس داری گریه کنی ولی شونه ای برای گریستن نداری
دوست داری ناله کنی ولی ....
همه ی اینا به آدم حالی میده انگار توی یه باتلاق گرفتار شدی ...
یکی بالاسرت وایساده...نگاش میکنی ...
نگات میکنه...
احساس میکنی میتونی بهش اعتمادکنی
دستتو به سمتش دراز میکنی...
لبخند میزنه...
با همون لبخند سرد...
تو رو با گنجشک های نعره زنان بالای سرت تنها میزاره...